مربع عروسی خواستگاری خبر گزارش

مربع: عروسی خواستگاری خبر گزارش

  • خرید کتاب از گوگل
  • چاپ کتاب PDF
  • خرید کتاب از آمازون
  • خرید کتاب زبان اصلی
  • دانلود کتاب خارجی
  • دانلود کتاب لاتین
  • توجه: در صورتی که فایل دارای ایراد است یا حقوق نویسنده رعایت نشده با ما تماس بگیرید

    گت بلاگز اخبار حوادث این زن 8بار خودکشی کرده،چون شوهرش با عمل قشنگی و خوش هیکل شدنش موافق نیست!

    زن میانسال برابر قاضی دادگاه خانواده نشسته و در سکوت به ناخن‌های لاک زده‌اش نگاه می‌کرد. روی مچ هر دو دستش آثار بریدگی دیده می‌شد. یادش نمی‌آید چند بار دست به خ

    این زن 8بار خودکشی کرده،چون شوهرش با عمل قشنگی و خوش هیکل شدنش موافق نیست!

    عبارات مهم : زندگی

    زن میانسال برابر قاضی دادگاه خانواده نشسته و در سکوت به ناخن های لاک زده اش نگاه می کرد. روی مچ هر دو دستش آثار بریدگی دیده می شد. یادش نمی آید چند بار دست به خودکشی زده، ولی مادرش می گوید حداقل هشت بار تلاش کرده تا خودکشی کند.

    روزنامه کشور عزیزمان ایران نوشت:«فرشته» با مادر و وکیلش به شعبه 264 آمده بود تا دادخواست طلاق توافقی خود را به آخر برساند. قاضی «غلامرضا احمدی» که در حال بررسی پرونده بود، سرش را بلند کرد و رو به فرشته گفت:«ظاهراً مصمم هستید بعد از 22 سال زندگی یکسان راه خود را از همسر و سه فرزندتان جدا کنید… آیا واقعاً امکان ادامه زندگی برایتان وجود ندارد؟»

    فرشته جواب داد:«چاره ای نداریم. شوهرم مرا درک نمی کند… بارها دلم را شکسته و کوچک ترین اهمیتی به من نمی دهد. 22 سال پیش که با هم آشنا شدیم قول داد جهت خوشحالی ام هر کاری انجام دهد، ولی کم کم همه وعده هایش را فراموش کرد…»

    این زن 8بار خودکشی کرده،چون شوهرش با عمل قشنگی و خوش هیکل شدنش موافق نیست!

    قاضی روی صندلی اش جابه جا شد و پرسید:«با آنکه می دانم در میان همه زوج ها مشکلاتی هست، ولی به نظر می رسد مدت زیادی با هم زندگی کرده اید.»

    مادر فرشته به دخترش گفت:«شما در زندگی چیزی کم ندارید. شوهرت هم آدم خوبی هست. بهتر است از خر شیطان پیاده شوی و به زندگی ات بچسبی…»

    زن میانسال برابر قاضی دادگاه خانواده نشسته و در سکوت به ناخن‌های لاک زده‌اش نگاه می‌کرد. روی مچ هر دو دستش آثار بریدگی دیده می‌شد. یادش نمی‌آید چند بار دست به خ

    بعد رو به قاضی کرد و ادامه داد:«وقتی که فرشته دختر جوانی بود خواستگاران زیادی داشت. به حالایش نگاه نکنید که همه جای صورتش را عمل کرده. آن روزها قشنگی اش در تمام فامیل زبانزد بود. تازه دیپلم گرفته و ما انتظار داشتیم درسش را ادامه دهد، ولی آنقدر از توجه دیگران مغرور شد که یک روز آمد و گفت دیگر نمی خواهد ادامه تحصیل بدهد.

    می گفت؛ هنگامی که شوهر پولدار پیدا کنم دیگر احتیاجی نیست درس بخوانم و کار کنم. ما هم فکر می کردیم از میان آن همه خواستگار عالی ترین مرد را گزینش می کند و خوشبخت می شود. ولی هر کسی که در منزل مان را می زد دست به سر می کرد و جهت هر کدام از خواستگارها یک عیب می گذاشت. تا اینکه چند سال گذشت و عاشق یک جوان کتابفروش شد، انگار دیگر ثروت و پول برایش اهمیتی نداشت. ما هم به نظرش احترام گذاشتیم و گفتیم زندگی خودش است…»

    فرشته به میان حرف های مادرش پرید و گفت:«خب، فرشاد پسر خوب و آرامی بود. خیلی قشنگ حرف می زد و دائم شعر می خواند. حتی چند شعر قشنگ هم برایم سروده بود. روزهای اول ازدواجمان هر هفته برایم گل می خرید و اگر بداخلاقی می کردم اهمیتی نمی داد. ولی دو سه سال که گذشت دیگر به من اهمیتی نمی داد. سرش به کتاب خواندن و کارش مشغول بود. هنگامی که باردار شدم اصلاً وضعیتم را درک نمی کرد و کم توجه شد…»

    این زن 8بار خودکشی کرده،چون شوهرش با عمل قشنگی و خوش هیکل شدنش موافق نیست!

    مادر او به آرامی گفت:«دخترم تو از شوهرت انتظارات زیادی داشتی. یک مرد که نمی تواند صبح تا شب کنار همسرش بماند و ببیند چه می خواهد؟ خودت هم می دانی فرشاد مرد خوبی هست. نه اهل دود و دم است و نه اهل رفیق بازی. دست بزن هم که ندارد. از خرجی هم که کم نمی گذارد. حالا ممکن است کمی تودار و کم حرف باشد ولی در حق تو و فرزند ها کوتاهی نکرده است.»

    از میان حرف های مادر و دختر می شد فهمید که فرشته بعد از بارداری و وضع حمل دوم چاق تر شده است و در طول این سال ها بتدریج قشنگی اش را از دست داده هست. جهت همین بینی اش را به تیغ جراح سپرده و هنگامی که با اعتراض فرشاد روبه رو شده است جهت نخستین بار با خوردن قرص خودکشی کرده هست. چند ماه بعد هم به خاطر خریدن یک لباس مجلسی گرانقیمت با شوهرش مجادله کرده و این بار رگ دستش را زده هست. او مدتی بعد با کمک فرشاد سلامتی اش را بازیافته و بعد از سومین بارداری دچار افسردگی شده است هست. روانپزشکان بیماری فرشته را «اختلال شخصیت نمایشی» تشخیص داده اند، ولی این زن همکاری مورد نیاز را در مصرف داروها نداشته و پرسشها تازه ای در روابط خود با خانواده اش پیدا کرده است.

    زن میانسال برابر قاضی دادگاه خانواده نشسته و در سکوت به ناخن‌های لاک زده‌اش نگاه می‌کرد. روی مچ هر دو دستش آثار بریدگی دیده می‌شد. یادش نمی‌آید چند بار دست به خ

    قاضی که به حرف های زن و مادرش گوش می داد، گفت:«با توجه به اینکه همسرتان وکالت طلاق به شما داده هست، مورد نیاز بوده که وکیلی از طرف شما اقدام کند که در جلسه حاضر هست. آیا در مورد مهریه و دیگر حقوقتان به توافق رسیده اید؟»

    فرشته جواب داد:«بله. همه چیز را بخشیده ام و قرار شده است هفته ای دو روز هم فرزند ها را ملاقات کنم.»

    این زن 8بار خودکشی کرده،چون شوهرش با عمل قشنگی و خوش هیکل شدنش موافق نیست!

    قاضی گفته های وکیل و فرشته را در پرونده ثبت کرد و از آنها خواست تا برگه عدم بارداری و مشاور را نیز ضمیمه پرونده کنند. سپس طوری که فرشته متوجه نشود، به مادرش گفت:«کاش راهی پیدا می کردید تا این همسران با هم زندگی مشترکشان را ادامه می دادند. به هر حال ممکن است طلاق اوضاع دخترتان را بدتر کند.»

    مادر فرشته هم به آرامی گفت:«فایده ای ندارد. پایش را در یک کفش کرده که می خواهد تنها باشد. تا به حال هشت بار خودکشی کرده. ما هم ترجیح می دهیم آرامش فرزند هایش به هم نخورد. باور کنید شوهرش هم آدم خوبی هست. ولی دخترم خیال می کند هنرپیشه سینماست و دائماً به خودش می رسد و دلش می خواهد همه به او توجه کنند. حالا شاید دوباره بتوانیم راضی اش کنیم به زندگی اش برگردد.»

    واژه های کلیدی: زندگی | فرشته | خودکشی | اخبار حوادث


    دانلود


    دانلود فایل ها

    نویسنده : blogzz

  • کتاب زبان اصلی J.R.R
  • دانلود رایگان کتاب از آمازون
  • تکست بوک
  • خرید کتاب انگلیسی
  • خرید کیندل آمازون
  • کتاب زبان اصلی
  • خرید کتاب زبان اصلی دانشگاهی
  • باکس کتاب
  • مانگا زبان اصلی
  • قیمت چاپ کتاب PDF
  • چاپ مانگا
  • رفتن به نوار ابزار